آمیتیس خورشید زندگی من و باباش

سال نو به همگی تبریک عرض می کنم امیدوارم سال جدید سال خوب برای همگی باشد..............     ...

...

روز جمعه پرستاران بیمارستان آمیتیس زنگ زدن به ما که قرار به مناسبت روز پرستار جشن با حضور بیماران بقیه بچه ها بگیریم که خواستن آمیتیس خانم هم بیاریم تا جشن شون حسابی بشه(اینقدر آمیتیس اونجا بوده) بعد ما هم رفتیم کلی شیرینی سر صدا کلی خوش گذشت توجشن با امیتیس خانم عکس گرفتیم اگه راضی بودن پرستارها عکساشون می زارم ببینید. ...

در دوران کودکی خرگوشی  را نگهداری می کردم در خانه که شبیه این بود خیلی بازی گوش بود خیلی هم شیر می خورد.از نوزادی بزرگش کردم تا اینکه خیلی بزرگ شد و رهایش کردم یادش بخیر ...

امروز عصر با مامانی و آمیتیس گلم رفتیم جواب آزمایش دخترم  بگیریم. آزمایشگاه سینا پیش دکتر دانشمند( رئیس آزمایشگاه سینا) بعد از اینکه منتظر جواب شدم جواب آزمایش امیتس گلم گرفتم واسه اینکه نخوام زیاد منتظر باشم رفتم پیش دکتر آزمایشگاه آقای دانشمند و خواستم که جواب برامون توضیح بده اونم گفت امیتیس آزمایشش خیلی خوب شده و دیگه اصلا تشخیص اینکه قبلا تو بدنش بیماری بوده ممکن نیست ما از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدیم بالاخره دختر نازم بیماری شکست داد و تونست بر بیماریش غلبه کنه خدایش تو این مدت باید از خیلی ها تشکر کرد یکی الان باید بگم همین دکتر دانشمند هست رئیس آزمایشگاه سینا انصافا آدم درستی هست خیلی با ما همکاری می کرد تو توضیح دادن وخیلی ...

    ...

...

سلام حدود هفت ماه که از بیماری آمیتیس گذشته وآمیتیس خانم روز به روز در حال بهبودی هست در مدت حدودا بیش از 70 الی 80 روز دخترک ناز بابای در بیمارستان بستری بود خدا رو شکر دیگه امیتیس بستری نداره احتمالا، فقط دارو های که باید ماه ی یک بار باید بزنه چیزی که تو این مدت باعث شد که بتونم تحمل دوری نازنین دخترم داشته باشم روحیه بالای خود آمیتیس بود در هر شرایط خنده شوخی کردن با پرستار دکتر کوتاهی نمی کرد اگر پرستاری در کار خودش ضعف نشون می داد آمیتیس سریع تذکر بهش می داد که تو بلد نیستی برو خونتون و بقیه پرستارها با خنده آمیتیس نوازش می کردند خدا رو شکر آمیتیس مادری داشت که تونست در این مدت در کنار آمیتیس، بیمارستان تحمل درد رنج دختر را تحمل ک...